پرستارهای معروف ایران
زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقهپرستارهای معروف ایران
هیچ کس این کار را نمی کند. قلب بزرگ و فداکاری و گذشت بی حد و حصر می خواهد. تسلیم شدن و کمک به افرادی که به کمک نیاز دارند سخت است. بیشتر ما حتی حوصله خود را هم در بیشتر اوقات نداریم. اما پرستاران با از خود گذشتگی با دیگران سخاوتمند و مهربان هستند و رنج بیمار را تسکین می دهد.
بیماران یکسان نیستند گاهی پرستار سالمند هستند و گاهی پرستار کودک گاهی مرد هستن و گاهی زن. مردان گاهی در هنگام حمله درد تحریک پذیر و گرم مزاج می شوند. با هر موج درد، فریاد می زنند و به دیوار می کوبند. اما زنان می توانند درد را تحمل کنند. زنان کمتر از درد و بیماری می ترسند و شکایت می کنند. با این حال، مراقبت از هر دوی آنها دشوار است. خواه بیمار مرد باشد یا زن نیاز به بیدار ماندن در شب، مراقبت مداوم، گرفتن فشار خون، تزریقات و سرم و هزار چیز دیگر دارد. پرستاران با روپوش های سفید فرشته اند، سفید مثل برف!
خدمات پرستاری در منزل همیشه وجود دارد، اما در شکل مدرن آن سابقه طولانی ندارد و به ابتدای قرن بیستم باز می گردد. پرستاری همانطور که امروزه می بینیم در اروپا توسعه یافته است. در آغاز کار با افراد کم، خسته کننده و سخت بود.
مشکل دیگری در ایران وجود دارد. از نظر بسیاری از افراد پرستاری شغل شریفی نیست! آنها فکر می کنند برخورد با چرک و عفونت بیماران، زیبایی ندارد که بخواهند پرستاری را شغل خود بدانند! این باور از کجا آمده است و چرا برخی از اجداد ما چنین فکر می کردند؟ اطلاعات کمی در دست است، اما به دانش و آموزش بیشتر پرستاران نیاز است.
تا جایی که در زمان وزیر آموزش و پرورش رضاشاه موظف شد زمینه های تأسیس دانشکده پرستاری ایران را فراهم کند. اما قبل از آن اتباع خارجی مقیم ایران تحصیلات پرستاری را گذرانده اند. اگر بخواهیم پرستارهای معروف ایران را معرفی کنیم می توان “فاطمه توانایی” و “هادی غروی” را نام برد.
فاطمه توانایی
تهران در آموزش پرستاری پیشگام نبود. این کار اولین بار در سال 1294 شمسی در شهر ارومیه آغاز شد. در آن زمان مبلغان مسیحی در ارومیه زندگی می کردند و مدرسه پرستاری تأسیس کردند. اما هیچ دختر ایرانی در آن مدرسه تحصیل نکرد. ظاهراً اولین دانشکده پرستاری در ایران در آبادان و سپس در همدان تأسیس شد.
اما یک بیمارستان آمریکایی در تهران وجود داشت و در آن بیمارستان با 172 تخت، پرستاران آمریکایی از بیماران مراقبت می کردند. با وجود اینکه در این بیمارستان به زنان داوطلب آموزش پرستاری داده شد، هیچ سابقه ای از آموزش هیچ کدام از زنان ایرانی در این بیمارستان وجود ندارد.
ماجرا به همین منوال ادامه دارد تا اینکه علی اصغر حکمت، وزیر آموزش و پرورش دوره پهلوی اول، دکتر جهانشاه صالح را مأمور تأسیس اولین آموزشگاه پرستاری در ایران کرد. این کار ابتدا در تهران در بیمارستان وزیری (نجم آبادی) در خیابان حافظ انجام شد، اما چون این بیمارستان به خوبی آماده نبود، مدرسه به بیمارستان خیابان ژاله منتقل شد. دوره آموزشی پرستاری سه سال طول می کشید.
گام اساسی دیگر برای آموزش پرستاری در تهران در اردیبهشت 1326 برداشته شد. 10 زن در محلی به نام مدرسه هنر دخترانه آموزش های لازم را دیدند و در سال 1329 برای پرستاری به بیمارستان ها و درمانگاه ها رفتند. این را باید یکی از موفقیت های بزرگ دولت آن زمان دانست. زیرا انگیزه برای برداشتن گام های دیگر را فراهم می کند و نیازی به مستشاران خارجی ندارد.
کار قابل توجه دیگر این است که جمعیت شیر و خورشید سرخ در ایران از سازمان بهداشت جهانی خواستند تا در سال 1335 خورشیدی کارشناسان خود را به ایران بفرستند و طرحی برای گسترش دانشکده های پرستاری در کشور ارائه دهند. یک سال بعد «انجمن خواهران روستایی» تأسیس شد. در حال حاضر داشتن مدرک لیسانس برای پذیرش در دانشکده پرستاری الزامی است. بعدها در سال 1337 دوره سه ساله دانشکده معادل لیسانس پرستاری در نظر گرفته شد.
سرانجام در سال 1339 هجری شمسی با بازگشت دختران و پسرانی که برای تحصیل در رشته پرستاری حرفه ای به آمریکا، کانادا و انگلیس اعزام شده بودند، سازمان نظام پرستاری کشور استقلال یافت و آنان جایگزین مشاوران خارجی شدند.
وقتی صحبت از آموزش پرستاری در ایران می شود، نمی توان فاطمه توانایی، اولین پرستار کشور را فراموش کرد. او تحصیلات پرستاری خود را در بیمارستان آمریکایی Missinore رشت به پایان رساند. به دلیل توانایی او در شروع کار و تعهدش به پرستاری، او برای ثبت نام به یک بیمارستان آمریکایی رفت.
خانم نیکلسون، مدیر مدرسه، خطاب به این خانم جوان گفت: «یک پرستار باید تفریح و معاشرت دیگران را فراموش کند و در حین انجام کار خود هرگز به فکر خانواده خود نباشد. حتی اگر بدبختی به آنها برسد. یک پرستار باید مهربان و بردبار باشد و بداند که مال خودش نیست.”
بعد دو هفته به فاطمه فرصت داد تا خوب فکر کند و تصمیم بگیرد. بعد گذشت این زمان فاطمه توانایی در میان دو یا سه پرستار داوطلب که همگی مسیحی بودند، وارد دفتر خانم نیکلسون شد. خانم توانایی نمی تواند به راحتی چنین تصمیمی بگیرد. در آن زمان کار پرستاری کوچک تلقی می شد و افراد کمی بودند که این عشق و مدارا را داشتند و خودشان به کار می گرفتند.
چند سال بعد فاطمه توانایی به تهران و ملاقات دکتر رفت. جهانشاه صالح و به درخواست وی سرپرستی بیمارستان نسوان را بر عهده داشت که به نام بیمارستان صالح نامگذاری شد. صالح که پزشک ارشد نیز هست، در اولین جلسه به توانایی های شگفت انگیز فاطمه توانایی پی برد و دانست که از پس وظایف سخت یک پرستار برمی آید. صالح از کاری که کرد پشیمان نشد و فاطمه توانایی به خوبی توانست کارش را انجام دهد. تا آنجا که او را «بلبل ایرانی فلورانس» خطاب کردند. نایتینگل اولین پرستار بریتانیایی بود که به نجات بسیاری از قربانیان جنگ از مرگ کمک کرد.
زمانی که به تاسیس دانشکده پرستاری در کشور اشاره می کنید، ذکر این نکته ضروری است که اولین “هفته پرستاری” در ایران در سال 1336 از 25 تا 22 اردیبهشت ماه برگزار شد. تلاش های فراوان در این سالها منجر به تأسیس دانشکدههای پرستاری و پرستاران تربیت کرده شد که از ابتدا مایه مباهات مردم ایران بودند.
هادی غروی
کلمات برای توصیف مردی که مرزهای عشق و ایمان را زیر پا می گذارد کافی نیست. مردی که جان خود را برای نجات جان دشمنش حتی با خون خود داد. از هزاران نفر محافظت کرد و در آخر با عنوان پدر نام گرفت.
من در مورد یک پرستار ایرانی صحبت می کنم که خودش را فدای دنیا کرد. این بار صحبت از پرستار «هادی غروی» از منطقه همدان است. توصیه های او در بدترین شرایط برای نجات جان بسیاری از رزمندگان کارساز بوده است و همچنان در دورافتاده ترین مناطق ایران و جهان به خدمت رسانی به نیازمندان ادامه می دهد. او مدال بلبل فلورانس را به خاطر چهار سال فعالیت انسان دوستانه خود از صلیب سرخ دریافت کرد و باعث شد جهان او را به عنوان معنای واقعی از خودگذشتگی بشناسد.
استاد افتخار و کمک های اولیه ایران «هادی غروی» از 11 سالگی وارد عرصه امداد و نجات جان مردم شد و در سن 18 سالگی بیش از 50 سال به تدریس امداد و نجات پرداخت.
“هادی غروی” افتخار ایران در سال 1342 در حالی که تنها یازده سال داشت به عضویت سازمان جوانان شیروخورشید درآمد و سپس در دوره دبیرستان به جرگه و مددکاری جوانان پیوست و در سال 1349 به عنوان ناجی رسماً در دوره سراسری سازمان شیروخورشید شرکت کرد.
“هادی غروی” می گوید: من به عنوان یک امدادگر شاهد هر فاجعه و اتفاقی بوده ام از زلزله 1348 گناباد گرفته تا زلزله های خراسان بزرگ تا اخراج کردهای عراق به دلیل تخلفات دولت عراق، سیل در اسلام آباد خوزستان، طوفان در پاکستان، زلزله در الجزایر و ترکیه، مشکلات و بلایای ملی در افغانستان و بالاخره پیروزی انقلاب اسلامی.
مطالعه کنید: چگونه پرستار بیهوشی شویم
غروی که در سال 2001 جایزه الگوی جهانی پرستار داوطلب را از صلیب سرخ دریافت کرد، به پاس خدمات عاشقانه مادام العمر خود، بیمارستانی را با تیمی از پرستاران و همکاران تأسیس کرد و در دوران جنگ تأثیر زیادی در درمان داشت.
این پرستار در سال 1359 در آغاز جنگ اجباری به پیشنهاد و تایید استاندار وقت همدان، محل سکونت خود را به بیمارستان 30 تختخوابی تبدیل کرد که کار پرستاری او جان بسیاری از مجروحین را نجات داد.
وی اولین دریافت کننده نشان درجه یک “صلح و نوع دوستی” و پس از آن اولین دریافت کننده مدال “هنری دونان” به دلیل حضور در جمعیت هلال احمر بود؛ وی با تلاش فراوان و صادقانه به عنوان اولین نیکوکار کشور از استان همدان برگزیده شد. او مردمانی را که فراتر از رنگ و نژاد و قومیت هستند را دوست دارد و جان خود را وقف انسانیت کرده است.
عنوان های جستجو شده برای این مطلب:
- https://nurse21 com/پرستارهای-معروف-ایران/